- کج دلی (کَ دِ)
حالت و کیفیت کج دل. کج ذوقی. بدسلیقگی. (فرهنگ فارسی معین)
معنی کج دلی - جستجوی لغت در جدول جو
- کج دلی
کج ذوقی بد سلیقگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(کَ دِ)
لغت نامه دهخدا
کج ذوق. بدسلیقه. (فرهنگ فارسی معین) :
چون صبا مجموعۀ گل را به آب لطف شست
کج دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم.
حافظ
چون صبا مجموعۀ گل را به آب لطف شست
کج دلم خوان گر نظر بر صفحۀ دفتر کنم.
حافظ
گنده مغز بد خوی بد خوی بد خلق بد اخق: (آن یکی کج خلق ستیزه جو ایراد گیر و نچسب بوده است) (شام)
بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود بر آورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند
بدمعاملگی مفسده افساد: (بس که با من کج پسی کرد چرخ پر پس دوش بختم را پس داد خواهی شد لباس) (شانی تکلو)
کج ذوق بد سلیقه: (چون صبا مجموعه گل را باب لطف شست کج دلم خوان گر نظر بر چشمه کوثر کنم) (حافظ)
((کَ))
فرهنگ فارسی معین
بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود برآورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند
